نویسنده: دکتر محمدرحیم عیوضی




 

مقدمه

به راستی چه دشوار است از علی علیه السلام گفتن و نوشتن. این دغدغه از کجا و چگونه باید گفت تا حق مطلب ادا شود همواره وجود دارد. رفتار انسانهایی چون او را که محصور در زمان خود نیستند چگونه می توان توضیح داد؟ کدام روابط اجتماعی و سیاسی را می توان از علل تحرکات و اقدامات آنها بر شمرد؟ آنها که خود فرهنگ ساز و آینده نگر بودند، از بانیان «تحول» هستند و این تحول برای عبور از زمانه شان است و لذا باید پرسید به کار بردن مفهوم «زمانه» برای چنین انسان هایی چه معنایی می تواند داشته باشد؟ آنها که محدود و محصور در زمانه خود نبوده اند پس منظور از این عبارت چیست؟ مفاهیمی چون زمانه، عصر و دوران، کلیتی فراگیر را مد نظر دارند که شامل سلوک و نحوه زیست اجتماعی آدمیان در آن دوره می باشد و بنا به دلایل مختلفی به صورت غالب و اکثریت درآمده است.
از این منظر زمان امام علی علیه السلام را می توان وضعیت موجود (وضعیت غالب) در حیات دنیوی ایشان دانست که وی را برای تغییر آن گام برداشت و خواستار «تحولات اساسی» در آن بود، اما به یک اعتبار نیز زمانه امام علی علیه السلام دربردارنده همه ازمنه تاریخ می شود زیرا تحولاتی که وی به طور کلی معصومین علیه السلام به دنبال آن بودند دغدغه و سؤالات همیشگی بشر بوده و هست و خواهد بود و لذا فریادهای اصلاح طلبانه آنان-حداقل به عنوان یک گزینه-رهنمای همیشگی کسانی است که خواستار ایجاد تحولات اساسی در جامعه خویش هستند. تحولات اساسی بشر هیچگاه از صفحه ذهن او پاک نشده اند و هر انسانی در مدت زمان حیات خود به طور فطری خواهان پاسخ دهی به این سؤالات بنیادی است.
سختی توضیح عملکرد چنین افرادی از آن روست که پذیرای روشهای حاکم نیستند و ادعای احیاء و نوجویی دارند. احیاء، تنها هدف ایشان و در واقع همان تحولات مطلوبشان است. امام علی علیه السلام پرورده رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بعد از گذشت دو دهه و چندی از فوت ایشان و گزینش «حضور خاموش» در جامعه پس از قتل عثمان در اثر اصرار عموم مردم به عنوان رهبر جامعه اسلامی انتخاب شد. ایشان حکیمانه و صبورانه فراز و نشبیهای جامعه اسلامی را در نظر داشت و به جهت آشنایی و انس عمیق با دین اسلام در اندیشه بقای آن بود. آرمانها و اهدافی که بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر آنها استوار بود به بوته فراموشی سپرده شده و لذا مهمترین دغدعه امام علی علیه السلام بیداری و بر پا نمودن خیمه متزلزل شده دستاوردهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بود. گسترانیدن مجدد اوامر و نواهی قرآن بر سراسر حیات اجتماعی مسلمانان به معنای احیاء سنت پیامبر بود و چه سخت است آشنا نمودن رایج ساختن خلق و خوی آزادیخواهانه و انتخابگر، کرامت خواه و عدالت طلب، چه تلخ است پذیرش انزوای سنت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم.
همان سنتی که از اولین لحظات پس از فوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به انحاء مختلف با مخالفتها و دشمنیها مواجه شده بود. از همین رو اولین اقدامات امام علی علیه السلام همانا خارج کردن قصّاصون از مساجد و منع سخنرانی آنها بود. افرادی که در خلال موعظه گویی برای مردم اقدام به جعل حدیث و بیان آن می کردند و حرمتی برای حدیث قائل نبودند.

زمانه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (وضعیت موجود، تحولات مطلوب)

تحولاتی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله خواستار آن بودند همان اهدافی را تعقیب می نمود که به عنوان اهداف بعثت به شمار می روند. این اهداف از یک سو مشتمل بر اصول و قوانینی کلی و فرازمانی-مکانی بوده و از سوی دیگر دربردارنده رفتارهای متناسب با همان روزگار می باشد. دلایل مختلفی به عنوان اهداف بعثت انبیاء ذکر شده که برخی از آنها عبارتند از:
دعوت به توحید و معاد، تلاش برای برپایی قسط و عدل (عدالت اجتماعی)، تعلیم و کتاب و حکمت و حکمت.
هدف از همه این اقدامات جلب توجه و تذکر آدمی به شأن حقیقی اش و هدایت وی به قرارگرفتن در مسیر تعالی است. درک هستی به عنوان مجموعه ای از جلوه های الهی و شناخت جایگاه خویشتن آن و نهایتاً ورود در مسیر عبودیت حق تعالی.
آنچه که در زمانه پیامبر مکرم اسلام وجود داشت و اقدامات ایشان در جهت «اصلاح» آنان بود و در فرهنگ قرآنی به نام «جاهلیت» مرسوم است. در قرآن، جاهلیت در موارد متعددی استعمال شده و منظور از آن هر عمل و رفتاری است که مغایر با اصول و معیارهای قرآنی باشد. در کتابهای لغت نیز در مورد جاهلیت آمده است: مردمی که نسبت به خدا و پیامبر و شرایع آسمانی جاهل بوده، تفاخر به آباء و اجداد نموده و با کبر و غرور زندگی می کرده اند، مردم جاهلی خوانده می شدند.
رسول جعفریان در جمع بندی که از مفهوم جاهلیت به دست داده، می نویسد:
هر عمل خلاف و نادرست، چه نتیجه جهل باشد چه حاصل عدم حاکمیت عقل بر قوای انسانی، به آن عمل جاهلی گفته می شود که در فارسی عوامانه کلمه «نفهمی» در برابر آن است؛ یعنی اگر علم نداشته باشد و عملی را انجام دهد، این کلمه بر او صدق می کند، همانطور که اگر بداند ولی نتواند خود را کنترل کند باز این کلمه بر او صدق می کند. (1)
روش و منش جاهلی ثمره صفات نکوهیده ای است. عبدالرحمن بن خلدون صفات مذموم متعددی را در کتاب العبر برای اعراب برشمرد که جملگی در قوام رفتار جاهلی (رفتار مغایر با اصول قرآنی) بسیار مؤثرند. این صفات عبارتند از: ریاست طلبی، تبه کاری، تجاوز، وحشیگری، درشت خویی، گردن فرازی، فزون جویی، رقابت و همچشمی، تکبر و خویهای نکوهیده دیگر. (2)
وی آنها را چنین توصیف می کند:
این قوم بر حسب طبیعت وحشیگری که دارند به غارتگری و خرابکاری عادت کرده اند... عادات و موجبات وحشیگری چنان در میان آنان استوار است که همچون خوی و سرشت ایشان شده است و این خوی برای ایشان لذت بخش است. زیرا در پرتو آن از قیود فرمانبری حکام و قوانین سرباز می زنند و نسبت به سیاست کشورداری نافرمانی می کنند و پیداست که چنین خوی و سرشتی با عمران و تمدن منافات دارد. (3)
به این ترتیب روشن می شود که تفرق، تعصب، جهل و نا آگاهی و بی اخلاقی در جای جای زندگی فردی و اجتماعی آن زمان رسوخ یافته بوده و اینها دقیقاً مواردی هستند که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در جهت ایجاد تحولات ریشه ای در آنان مبعوث می شوند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم به تأسیس حکومت، معرفی توحید و دعوت به آن، بیان و تذکر آخرت و معاد، معرفی قانونمندی و غایتمندی هستی و جایگاه انسان در آن کوشیدند تا اخوت و برادری را جایگزین تفرق و تعصب و علم طلبی و دانش جویی را پادزهر جهل و ناآگاهی معرفی کرده و عمل به اخلاق حسنه را به جای بی اخلاقی موجود قرار دهند. این اقدامات برای اتمام حجت با انسانها صورت می گیرد.
خداوند در قرآن می فرماید:
رسلا مبشرین و منذرین لئلا یکون للناس علی الله حجه بعدالرسل و کان الله عزیزا حکیما. (4)
پیامبرانی که بشارت دهنده و بیم دهنده بودند تا پس از آمدن انبیاء حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند و خداوند توانا و حکیم است.
به صورت خلاصه وضعیت موجود و تحولات (اصلاحات) مدنظر پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله را به صورت زیر می توان نشان داد:

وضعیت موجود

تحول ایجاد شده

اقدام صورت گرفته

تفرق سیاسی در قالب قبیله گرایی

تجمع سیاسی با تاکید بر امت واحده

تأسیس حکومت

از هم گسیختگی فکری و ناهنجاری اخلاقی و فرهنگی

توحید گرایی و پرورش انسانهای ایمانی

معرفی توحید و دعوت به آن

 

 

و بی اخلاقی

 

 

رعایت اصول اخلاقی

معرفی و تشویق به حاکم کردن قوه تعقل و اراده انسانی بر اعمال و رفتارهای انسان با بیان و تذکر معاد (یوم الحساب) به علاوه عملگرایی شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و تعیین مجازاتها و حدود مشخص دنیوی برای حرمت شکنان

جهل و ناآگاهی

 

توجه به علم و اطلاع و دانش

معرفی قانون مندی و غایتمندی هستی و جایگاه و نقش انسان در آن


مطلبی که در پایان این قسمت نیاز به توضیح بیشتری دارد اقدام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در تأسیس حکومت است. ایشان دو هدف را توأمان در نظر داشتند:
1- تنظیم و بسامان کردن امور اجتماعی و برپا نمودن «نظم» در جامعه
2- لحاظ نمودن عنصر «هدایت» در اداره امور جامعه
لذاست که در اسلام مراد از حکومت، تدبیر و هدایت جامعه در راستای اهداف اسلامی می باشد؛ یعنی حکومت مبتنی بر دین، استقرار سلطه و اعمال قدرت در جامعه در راستای اهداف دین در آیات قرآن گوشزد شده و عمدتاً در قالب نیاز به اجرای عدالت مطرح گردیده است.
خداوند در قرآن می فرماید:
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط ... (5)
به راستی (ما) پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم و با آنها کتاب و ترازو فرود آوردیم «تا مردم به انصاف برخیزند».
در ترجمه علامه طباطبایی آمده است:
«تا مردم را به عدالت خوی دهند».
یعنی افراد بر اساس اصول انسانی پرورش یابند به نحوی که خود به اجرای انصاف و عدالت بپاخیزند و خویشان، عدالت طلبی را بپذیرد. بد نیست در اینجا اشاره ای به دعاوی شهید مصطفی چمران که پرورده مکتب امام حسین علیه السلام و نمونه عزت طلبی مد نظر انقلاب اسلامی بوده، داشته باشیم:
خدایا به ما توفیق ده تا شایسته این رسالت بزرگ - به پیروزی نهایی رساندن انقلاب اسلامی- باشیم و علی وار در معرکه های مرگ و زندگی شرکت کنیم و حسین صفت، مرگ شرافتمندانه را به زندگی ننگین ترجیح دهیم. (6) آن قدر به ما عزت ده تا در برابر هیچ طاغوتی به زمین نیافتیم. (7)
ایشان در جای دیگری دعایی به این مضمون دارد که:
خدایا مرا توفیق ده تا عدل علی را پذیرا باشیم، چرا که بسیار سخت است که کسی بتواند با عدل علی زندگی کند. (8)
در واقع پذیرش عدل و تمکین در برابر الگو و جریان عدالت مانند حکومت امام علی علیه السلام، هدف همان عنصر «هدایت» در جامعه اسلامی است. پیش فرضهای «هدایت» قبولِ وجود راه صواب و خطا و غایت و مقصد برای زندگی است که برای دستیابی به آن بی گمان نیازمند برنامه ریزی هستیم. حال اگر بپرسیم «هدایت» چگونه در جامعه جریان می یابد؟ باید گفت از طریق امر به معروف و نهی از منکر در معنای کلان و فراگیر آن.
قرآن در سوره اعراف می فرماید:
قل یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا الذی له... (9)
بگو: ای مردم من پیامبر خدا به سوی همه شما هستیم... پس به خدا و فرستاده او-که پیامبری امی است و به خدا و کلمات او ایمان دارد- بگروید و او را پیروی کنید، امید که «هدایت» شوید.
این تبعیت تنها در اثر آگاهی میسر می شود. این آگاهی زمینه ساز انتخابی صحیح، آزادانه و آگاهانه است چرا که خداوند به اجبار هدایت نمی کند.
خداوند در قرآن می فرماید:
و لو شئنا لاتینا کل نفس هدیها (10)
اگر می خواستیم به هر انسانی (از روی اجبار) هدایتش می دادیم.
در سوره احزاب آیه 46 خطاب به پیامبر آمده است:
و داعیاً الی الله باذنه و سراجاً منیراً
و قرارت دادیم که دعوت کننده به اذن خدا و چراغی نوربخش باشی.
در تفسیر المیزان در ذیل آیه نوشته شده که دعوت آن جناب به سوی خدا همان دعوت مردم است به سوی ایمان به خدای یگانه... و «سراج منیر» بودنش به این است که، آن جناب را طوری قرار داد که مردم به وسیله او به سعادت خود و به راه نجاتشان از ظلمتهای شقاوت و گمراهی «هدایت» شوند. (11)
با قبول مخلوق بودن هستی و تبعیت آن از قوانین الهی پر واضح است که حکومت اسلامی دایر مدار همان قوانین و متوجه غایت هستی خواهد بود. در اندیشه اسلامی این وسیله (حکومت) برای دستیابی به آن هدف (غایت آفرینش انسان) طراحی می گردد.
آیه الله جوادی آملی در بیان اهداف حکومت اسلامی در کتاب ولایت فقیه آورده اند:
سلسله انبیا ابراهیمی (علیهم السلام) که سالیان متمادی، حکومت اسلامی را عهده دار بوده اند ... خطوط کلی امامت و رهبری و اصول مهم سیاست و حکومت را از بنیانگذار کعبه و معمار مطاف، و مهندس قبله جهانی به ارث برده اند... عصاره دعاهای آن حضرت در این زمینه، همان دو هدف مهم حکومت اسلامی یعنی خلیفه الله شدن انسان صالح سالک کوی کمال و تأسیس مدینه فاضله است. با توجه به این نکته روشن می شود که سامان یافتن مدینه فاضله، در پرتو تعالی انسانهایی است که مقام منیع خلافت الهی بهره آنان شده باشد. (12)
بنابراین عمده ترین هدف حکومت در اسلام که مهمترین دستاورد بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می باشد تذکر به تلفیق «هدایت به سوی حق»- از طریق امر به معروف و نهی از منکر-با امر مدیریت و اداره جامعه و بستر قرار دادن حیات دنیوی برای ثمرچینی در حیات اخروی است. به عبارت دیگر ایجاد اصلاحات اساسی در رفتار فردی و زندگی جمعی در قالب استقرار حکومت اسلامی از طریق درهم آمیختن وجه متعالی آدمی با وجه حیوانی او یعنی ترسیم و آموزش زندگی اجتماعی که ضمن بهره وری از نعمات دنیوی و تنظیم امورات آن بتواند در یک جهت گیری الهی مسیر دشوار انسان شدن را طی نماید. این همان هدفی است که همه پیام آوران الهی تحولات را در راستای آن می خواسته اند و امام حسین علیه السلام نیز با همین انگیزه قیام خود را صورت و سامان بخشید.
کار قرآن نوسازی است، نوسازی جوهره انسانی که همان ضمیر و فطرت او می باشد و آنها فطرت الهی و جوهره وجودی خود را با هواها و غرورها فاسد کرده اند دیگر قابل نوسازی نیستند. این نوسازی وسیله تذکر و تزکیه است. تذکر، عقل و وجدان را بیدار می کند. تزکیه، از آثار محیط پست و رذائل و تقالید و مواد رسوبی آنها پاک می نماید و بالا می رود. این نوسازی از تعلیم و تلقین و تحمیل مفاهیم و مطالب نامأنوس و خارج از درک وجدانی و از روشهای تربیت اخلاقی معمول برنمی آید و چه بسا اینها جهل مرکب و غرور را می افزاید. از نوسازی تذکر و تزکیه سرچشمه های معارف و خیر خود به خود می جوشد، و چنین افراد نوساخته اند که می توانند پایه محکم اجتماع سالم و عادل شوند. (13)
آیات قرآن نیز تصدیق و بیان می دارد که فقط عقل مداران متذکر می شوند. از اینجا روشن می شود که «هدایت» امتها در گرو اصلاح شدن آنها به دست متذکران است. به عبارت دیگر با جلوه بخشیدن به دستورات قرآنی و نیز طرد منکرات آن (امر به معروف و نهی از منکر) تشویقها و تنبیهای رسمی و غیررسمی حول این تقسیم بندی شکل می گیرند و لذا زمینه های انحراف محدود و بسترهای اصلاح، فراهم می آیند.

پی‌نوشت‌ها:

1. رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام (ج اول)، سازمان چاپ و انتشارات، چاپ اول، 1373، ص 76.
2. عبدالرحمن بن خلدون، مقدمه ج، اول، ترجمه: محمد پروین گنابادی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم 1366، صص 287 الی 289.
3. همان، صص 284 الی 286.
4. قرآن کریم، نساء، 165.
5. قرآن کریم، حدید، آیه 25.
6. دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی، زمزم عشق (شرح مفاهیم عرفانی در نیایشهای شهید چمران)، مرکز نشر فرهنگی آیه، چاپ اول 1379، ص 196.
7. همان، ص 171.
8. دکتر مصطفی چمران، علی، زیباترین سروده هستی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1380، ص 97.
9. قرآن کریم، اعراف، 158.
10. قرآن کریم، سجده، 13.
11. علامه سید محمد طباطبایی، تفسیرالمیزان، ج16، ترجمه: حجه الاسلام و المسلیمن سیدمحمدباقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ؟، ص 494.
12. آیه الله جوادی آملی، ولایت فقیه (ولایت، فقاهت و عدالت)، مرکز نشر اسراء، چاپ اول 1379، صص 117-118.
13. سیدمحمود طالقانی، پرتوی از قرآن (قسمت اول جزء سی ام) شرکت سهامی انتشار، چ دوم 1356، ص 132.

منبع:فصلنامه سالنمای النهج، شماره 6-8.